مزاج شناسی از ارکان طب ایرانی اسلامی است. برای تسلط در مزاج شناسی، باید در تمام مدت شبانه روز در حال مزاج شناسی باشید. اگر درخت، حیوان، صدا، انسان و … می بینید باید آن را مزاج شناسی کنید.
مثلا در بین درختان متوجه می شوید چوب درخت انار، خشک تر از انجیر است. چوب انجیر انعطاف بیشتری دارد. درختچه انگور به علت حرارت و رطوبت مناسب و جثه پراکنده و لاغر، رشد قدی زیادی دارد. به علت رطوبت زیاد، به سرعت مانند پیچک به درختان و اشیاء دیگر می چسبد و بالا می رود.
حیوانی به نام شیر، چهارشانه و قوی است. در دویدن و شکار، استقامت متوسطی دارد. (دم: گرم و تر)
اما یوزپلنگ، لاغر تر و چابک تر است. در مدت چند ثانیه سرعت او، به 90 کیلومتر می رسد. (شتاب او زیاد است)
در مقابل استقامت او کم است و نمی تواند بیش از حدود 15 ثانیه به دنبال شکار بدود. زیرا به علت تولید صفرا و حرارت شدید، خسته می شود.
به همین نسبت افراد صفراوی، دارای سرعت عمل بیشتری هستند، اما زود خسته می شوند. افراد دموی سرعت معتدل تری دارند و در کار و امورات، زود خسته نمی شوند و پشتکار دارند.
این بررسی ها باعث تسلط شما بر موجودات و شرایط و مزاج انسان ها، می شود.
در اوایل، شناخت مزاج خودتان نسبت به دیگران، سخت تر خواهد بود.
تشخیص مزاج ها:
در این مرحله، هنرآموز باید بتواند با یک سری از معیارها، طبع و مزاج افراد را شناسایی کند.
مراحل تشخیص مزاج:
- بر حسب رویت ظاهری
- پرسش و پاسخ
- بر حسب مزاج اعضای بدن
بر حسب رویت ظاهری
در این مرحله که مرحله اول است، هنرآموز باید با دیدن یک سری از مشخصات ظاهری و بدون هیچ گونه پرسش و پاسخی، قادر باشد مزاج پایه و جبلی افراد و تا حدودی مزاج کنونی افراد را تشخیص دهد. زیرا در بسیاری از مواقع ما شرایط یا اجازه پرسش و پاسخ از افراد، جهت تشخیص طبع یا مزاج آن ها را نداریم.
تذکر
علایم مزاج ها، نسبت به یکدیگر فرض می شوند. مثلا اگر عنوان می شود یک دموی دارای هیکلی تنومند است، این تنومندی در مقایسه با صفراوی ها و سوداوی ها است. اما چه بسا همین فرد دموی تنومند، نسبت به یک دموی دیگر تنومندی قابلی نداشته باشد.
پرسش و پاسخ از فرد
مرحله دوم از شناسایی مزاج، بیشتر مشخص کننده مزاج حاکم فعلی بر بدن است.
این مرحله شامل سوالاتی می شود که آنچه را که در مرحله رویت ظاهری و بصری مشخص گردید، تثبیت کند.
در مرحله اول، ما از مزاج جبلی و پایه فرد، و تا حد زیادی نیز، به مزاج حاکم فعلی، آگاهی می یابیم. اما در این بخش، به کشف مزاج حاکم فرد می پردازیم. زیرا مهم ترین اصل در بحث پیشگیری، درمان مزاج حاکم و فعلی افراد است تا بر اساس مزاج حال افراد، ضروریات سته، پرهیزات یا درمان مناسب تجویز شود.
در مقالات قبلی، بررسی کردیم که چگونه مزاج افراد را بر حسب رویت ظاهری، پرسش و پاسخ تشخیص دهیم.
تشخیص مزاج و تسلط بر آن، به سه بخش تقسیم می شود که عبارتند از:
- تسلط در سطح عمومی
- تسلط در سطح تخصصی
- تسلط در سطح فوق تخصصی
در بخش تسلط در سطح عمومی، فرد توان آن را خواهد داشت که با مشاهده بعضی علائم ظاهری و پرسش و پاسخ، به مزاج و طبع کلی فرد دست یابد.
این موارد شامل موارد زیر است:
- هیکل ظاهری
- حرکات و سکنات
- رنگ پوست
- رطوبت و خشکی پوست و تعریق
- رویش مو
- گرمایی یا سرمایی بودن
مثلا:
- فردی که گرمایی است (یعنی بیشتر احساس گرما می کند و هوای خنک را بیشتر دوست دارد)، چهارشانه و قد بلند است، نیاز به بررسی ملاک های دیگر ندارد، زیرا این فرد دموی است.
- یعنی دو عامل هیکل و گرمایی و سرمایی بودن، وقتی با هم مطابق باشند، شما معمولا نیاز به پارامترهای دیگر نخواهید داشت، مگر آنکه این دو ملاک با هم تطبیق نداشته باشند و مجبور باشید از بقیه پارامترها جهت شناخت مزاج بهره ببرید.
- فردی که گرمایی است و دارای قدی بلند و کشیده است، این فرد یک فرد دارای مزاج گرم و خشک یعنی صفراوی است.
- اما اگر فردی گرمایی باشد، اما دارای قد و قامت کوچک باشد، شما باید به علایمی نظیر پوست، مو و… توجه کنید تا دریابید این فرد دموی است یا صفراوی.
جهت شناخت مزاج، افراد به طور کلی به دو دسته تقسیم بندی می شوند:
- گرمایی ها (یعنی بیشتر احساس گرما می کند و هوای خنک را بیشتر دوست دارد).
- سرمایی ها (افرادی که بیشتر احساس سردی می کنند و هوا و شرایط گرم را بیشتر دوست دارند).
گرمایی ها نیز به دو دسته تقسیم می شوند:
- گرم و خشک (افرادی که گرمایی و لاغر هستند یعنی همان صفراوی ها)
- گرم ترها یا همان دموی ها (گرمایی هایی که گرمایی هستند اما لاغر نیستند، بلکه دارای عرض بیشتری هستند و بدن آن ها به سمت چهارشانگی تمایل دارد.)
سرمایی ها:
- سرمایی ها اگر در عین سردی لاغر هم باشند، پس سرد و خشک هستند. یعنی همان سودایی ها
- اگر سرمایی ها چاق و پهن و دارای عرض بیشتری باشند، می شوند دسته سرد و ترها یا همان بلغمی ها
نبض، جز راه های مکمل شناخت مزاج است و از روش های اصلی نیست.
برای نبض چند مسئله وجود دارد:
- به هر علتی شاید لمس دست و نبض مخاطب، وجود نداشته باشد یا به صلاح نباشد.
- بررسی نبض حتی در مرحله ابتدایی، شامل شرایط خاص است.
مثلا اگر یک دموی با شکم پر باشد، خون برای هضم، به عمق و گوارش می رود. رگ ها از فشار و قوت، تهی می شوند. یا اینکه استرس، نبض را تهی و گاهی برعکس قوی می کند و شناخت مزاج را سخت و فرد را سرگردان می کند.
- گرفتن نبض حتی در مرحله ابتدایی، نیازمند مهارت اولیه است تا حداقل طول و عرض و ارتفاع نبض را درک کند.
بنابراین، مواردی مانند نبض، میل جنسی، گوارش و میل به غذا، از شاخه های فرعی شناخت مزاج است.
مثلا فردی که گرمایی است، اما میل و توان جنسی ضعیفی دارد. مثلا در بسیاری اوقات، مشکلات فکری و روحی مانند استرس، عصبانیت و … باعث ضعف جنسی می شود.
در مقاله شناخت نبض، راه های تشخیص نبض و مزاج افراد را بررسی کردیم.
نکته:
در تشخیص مزاج، باید مزاج جبلی و ارثی فرد را با مزاج کنونی فرد، مورد تمایز قرار داد. مثلا شاید فردی به شما مراجعه کند و چهارشانه، تنومند، عضلانی و دارای مزاج گرم باشد اما تیرگی دور چشم نیز در او مشهود است و بعد از بررسی مشخص شود فرد چند ماهی درگیری فکری شدید و مشکلات شغلی یا خانوادگی دارد. در اینجا مزاج پایه و جبلی فرد، دم است اما اکنون غلبه سودا پیدا کرده است. در اینجا باید صرفا غلبه سودا که بیماری سودا است را با ملاحظه مزاج پایه، درمان کرد.
تذکر:
داشتن گروه های خونی و تولد فرد در ماهی خاص، دلیل بر دارا بودن مزاج جبلی نیست. و نباید در تشخیص مزاج پایه افراد بر اساس گروه خونی شخص یا ماه تولدش، استفاده کرد.
به تصویر زیر دقت کنید:
شباهت:
هر دو فرد دارای تیپ تنومند و عریض هستند.
تفاوت:
- فرد سمت راست بدنی عضلانی و فرد سمت چپ بدنی با انباشت چربی دارد.
- پس سمت راستی دموی و سمت چپی بلغمی است.
- سمت چپ فرد دارای مزاج سودا یا صفرا با رطوبت کم (لاغر) است.
- سمت راست فردی با رطوبت متعادل و دارای مزاج دم است.
به عضلات و استخوان بندی در بحث رطوبت توجه کنید.
- در تصویر بالا افزایش رطوبت، از چپ به سمت راست زیاد می شود.
- با افزایش رطوبت، فرد از بدن خشک سودا یا صفراوی به سمت مزاج دم می رود.
اندام میانی:
- گرم و تر (دموی): اندام میانی (شکم و باسن) متوسط
- گرم و خشک (صفرا): لاغر
- سرد و خشک (سودا): لاغر
- سرد و تر (بلغم): وسط بدن پهن تر و به طرف پایین و پاها باریک تر می شود.
ریزش مو:
- اگر حرارت (صفرا) لطیف و قوی باشد، (به علت کمبود رطوبت) از کاسه سر فرار می کند. اما جلوی سر به دام می افتد و به علت سکونت در جلوی سر، باعث ریزش موی جلوی سر می شود.
- اگر حرارت و رطوبت هر دو در بدن، بالاتر از نرمال باشند، به سمت بالا حرکت می کنند و در کاسه سر به دام می افتند. هر مقدار از حرارت که با رطوبت ترکیب شود، در فرق سر به دام می افتد زیرا رطوبت باعث مهار حرارت است.
- حرارت که به صورت صحیح با رطوبت بدن، ادغام نشود، به علت تندی به سمت جلوی سر می آید. حرارتی که با رطوبت ادغام شود (دم) باعث ریزش موی دموی می شود.
- گاهی ریزش موی دموی و صفراوی، با هم است.
تشخیص مزاج از روی لب:
رطوبت باعث عرض خواهد بود و حرارت باعث افزایش طول هر چیزی می شود.
پس با افزایش رطوبت، عرض لب زیاد می شود. (منظور از عرض، افقی بودن لب ها است.)
پس هر چه رطوبت بیشتر باشد، دهان فرد بزرگ تر است.
- دموی ها (گرم و تر) و بلغمی ها (سرد و تر) دارای دهانی بزرگ تر (یعنی کشیده تر) هستند.
- سوداوی ها (سرد و خشک) و صفراوی ها (سرد و تر) (به علت رطوبت کمتر) دارای لب های کوچک تری از نظر کشیدگی هستند.
حرارت و گرما چون به سمت بالا حرکت می کند، باعث افزایش طول اجسام و قامت می گردد.
- پس افرادی که گرمایی هستند (دموی ها و صفراوی ها) دارای لب هایی کلفت تر نسبت به دو گروه دیگر هستند.
بنابراین:
- دموی ها: طول و عرض خوب لب
- صفراوی ها: لب درشت با عرض و کشیدگی کم
- بلغمی ها: لب کشیده اما نازک
- سوداوی ها: کشیدگی کم و نازک
به تصویر زیر دقت کنید:
- لب اول نازک و لب سوم معتدل است. یعنی نه کلفت و نه نازک است.
- لب اول نسبت به لب دوم و سوم، سردتر و لب سوم نسبت به دو لب دیگر، گرم تر است.
- لب کشیده تر، نشانه رطوبت بیشتر است.
- لب بزرگ، چون عرض (رطوبت) و ارتفاع (حرارت) مناسب دارد یعنی گرم و تر (دموی) است.
- لب قلوه ای، ارتفاع (گرما) دارد اما گشادی و عرض (رطوبت) کم دارد یعنی لب صفراوی است.
- لب خشک و دارای شیار، نشانه خشکی در فرد به خصوص خشکی معده، روده و کبد است. خشکی ها می توانند علل مختلفی از جمله حرارت زیاد کبد، کمبود رطوبت و … داشته باشند.
- لب های قرمز معتدل، نشانه وجود حرارت و رطوبت معتدل است.
- لب سرخ، نشانه زیادی (غلبه) حرارت و رطوبت است.
- لب سفید و بی روح، نشانه ضعف قوا و سردی است.
- لب تیره، نشانه غلبه سودا و غلظت خون است.
نکته:
دو عمل رطوبت و حرارت، باعث بقای عالم هستند. در هر شی یا جسمی حضور معتدل این دو عامل، قوت بخش و حضور کم یا زیاد آن باعث زحمت و نقصان است.
مثلا:
- حرارت کم باعث سردی، رخوت و رنگ پریدگی است.
- حرارت زیاد باعث گرمای مفرط، تحلیل قوا به علت هدر رفت زیاد انرژی بدن و سوختن اخلاط است.
- رطوبت کم، باعث خشکی، فرسودگی و رطوبت زیاد باعث شلی، بی حالی، ضعف و … است.
بینی:
- اگر حرارت و رطوبت در بینی معتدل باشد، بینی از نظر طول و عرض و عمق، معتدل و متناسب خواهد بود.
- اگر حرارت در سر و بینی یا کل بدن، زیاد شود، برای خنک شدن ریه ها و خنک کردن بدن، سوراخ های بینی بزرگ تر می شود تا در هر دم و بازدم، بتواند بدن را خنک کند.
- حرارت بالا باعث ذوب شدن چربی، رطوبت بینی و لاغر شدن آن خواهد شد.
- نوک تیز بینی، معمولا به علت حرارت بالای افراد است.
- رطوبت زیاد در بینی باعث گوشتی شدن بینی خواهد شد و عرض آن زیاد خواهد بود.
در تصویر زیر:
- شکل 3 نشان حرارت بالای بدن است. (به علت نوک تیز و سوراخ بزرگ)
- شکل 2 نشان از حرارت به همراه رطوبت بالا دارد که فشار حرارت و تری، باعث انعطاف جلوی بینی و قوس آن شده است.
- شکل 6 سوراخ کوچک بینی نشان از حرارت کم سر و بدن است.
قوه مدبره بدن، جهت حفاظت از حرارت بدن و تعدیل قوا، چنین تدبیری نموده است.
پس حرارت باعث لاغری و بزرگی سوراخ بینی، رطوبت زیاد باعث قوس و سردی باعث تنگ شدن سوراخ بینی می شود.
حالت و اندازه سر:
- اگ فرد دارای رطوبت و حرارت مناسب باشد، سر او بزرگ و استوار خواهد بود. (مانند سر یک دموی) زیرا دم یعنی حضور دو خلط حرارت و رطوبت با هم، رطوبت باعث ازدیاد عرض و حرارت باعث ازدیاد طول می شود.
- سری که هم در رطوبت و هم حرارت مناسب باشد، دارای سری به شکل گرد خواهد بود.
- هر چقدر حرارت بیشتر باشد، ارتفاع و طول سر از عرض و پهنای سر بیشتر خواهد بود.
- بهترین سر و صورت آن است که ارتفاع آن مقدار کمی از عرض آن بیشتر باشد.
- چون حرارت میل به بالا دارد، اگر سر و صورت خیلی گرد باشد، نشان دهنده آن است که رطوبت، حرارت را اسیر خود کرده و حرارت نتوانسته آن طور که باید و شاید به سمت بالا حرکت کند.
- ارتفاع حرارت نباید خیلی زیاد باشد، که منجر به تبخیر زیاد رطوبت سر و مغز و خشکی آن شود و شکل سر به شکل کشیده در آید.
- اگر صورت خیلی پهن و عریض باشد، اما ارتفاع آن متناسب نباشد، نشان یک سر بلغمی است.
- اگر سر بزرگ و عرض آن هم خوب باشد، اما طول و ارتفاع آن کمی بیشتر از عرض آن باشد، این سر و صورت یک فرد دموی است.
- اگر عرض و پهنای سر کم باشد، اما ارتفاع سر زیاد و کشیده باشد، این سر صفراوی است.
- سری که طول و عرض کمی دارد، نشان عدم قوت رطوبت و حرارت است، در نتیجه به علت کمبود رطوبت نتوانسته در عرض و پهنا رشد خوبی داشته باشد و به علت ضعف حرارت نتوانسته ارتفاع مناسبی به سر دهد.
گردن:
- گردن های دموی ها و بلغمی ها هر دو کلفت و دارای پهنا است. اما گردن بلغمی ها دارای عرض بیشتر و عضله کمتری است و کمی گردن کوتاه هستند.
- گردن دموی ها دارای عضلات قوی تر و با داشتن پهنا و ستبری، کمی ارتفاع بیشتری دارد.
- سوداوی ها و صفراوی ها معمولا دارای گردنی لاغر هستند. اما عضلات گردن صفراوی ها نمایان تر است و ارتفاع بیشتری دارد.
پیشانی:
- گرم و مرطوب خون (دموی): دارای پیشانی بلند و بزرگ
- گرم و خشک (صفرا): دارای پیشانی بزرگ بعد از دموی
- سرد و خشک (سودا): کوچک ترین پیشانی را دارند.
- سرد و مرطوب (بلغم): بعد از صفراوی ها، مقام سوم را دارند.
تذکر
وقتی می گوییم پیشانی یک دموی یا سر یک صفراوی به فلان شکل است، منظور مزاج ماندگار حاکم است.
مثلا فردی که گرمایی است اما پیشانی کوچکی دارد. در این صورت امکان های زیادی وجود دارد:
مثلا شاید مزاج پایه فرد، سرمایی بوده و به علل مختلفی، مدتی است غلبه مزاج گرم پیدا کرده است. استخوان های پیشانی به علت صلابت و قوت، هنوز تحت تاثیر قرار نگرفته اند.
فرایند حرکت و استقرار حرارت و رطوبت گاهی بسیار پیچیده است.
طب ایرانی اسلامی یک طب تحلیلی محض است. مثلا امکان دارد فردی در پاها درگیر اخلاط بلغمی و در معده درگیر غلبه اخلاط سوداوی و در سر درگیر غلبه صفرا باشد.
حتی ممکن است فقط در خود سر و مغز، حتی اخلاط مختلف، مستقر شوند. مثلا در جلوی سر و مغز، غلبه خلط بلغم و در پشت سر غلبه خلط سودا داشته باشند.