در مقاله قبلی، مطالبی در مورد انواع داروها ارایه کردیم . در این مقاله ادامه این موضوع را بررسی خواهیم کرد.
انواع داروها در طب سنتی
داروی كشنده جاذب (ttrtive; esint; sorent):
دارويی كه بر اثر لطافت و حرارت خود، رطوبت ها را به طرف خود می كشد مانند خايه سگ آبی، آن را جاذب نامند. دارويی كه نيروی كشش آن زياد باشد، اگر آن را پس از پالايش ضماد كنند براي عِرق ال نّساء و درد مفاصل داخلی بسيار خوب است و همچنين به وسيله ضماد چنين دارويی می توان خار و پيكان های ريز استخوانی را از قرارگاه آن بيرون آورد.
داروی سوزش دهنده لاذع (Irritnt):
داروی سوزش دهنده دارويي را گويند كه لطيف و بسيار نفوذ كننده است و به وسيله تفرق، پيوسته را به قطعات بسيار كوچک در می آورد. اين قطعات جدا شده به حدی نزديک هم می مانند كه نمی توان يكی را جدا از ديگران حس كرد و مثل اين است كه همه با هم در يک جای جمعند. ضماد خردل با سركه و سركه به تنهايی نمونه داروهای سوزنده هستند.
داروی سرخ كننده محمّر(Ruefient):
دارويی است كه هروقت به يكی از اين اندام ها می رسد آن را گرمی زياد می بخشد. بر اثر اين گرم شدن خون به سوی آن جذب می شود و به سطح آن روی می آورد و اندام، سرخ رنگ می گردد. خردل، انجير، پونه، كرويا قردمانا از اين دسته اند. كنش داروهای سرخ كننده به كنش داغ كنندگی نزديک است.
داروی خارنده محكک (Irritnt; srther; proue ithin):
دارويی كه خلط های سوزناک و خارش دهنده را به وسيله كشش و گرمی به سوی مسامات می كشاند. داروی خارنده حک کننده، محكک ناميده شده است. چنين دارويی تا اين اندازه فعال نيست كه قرحه به وجود آورد. شايد خارشی كه به وجود می آيد از خارهای كركی سخت و ريز باشند كه محسوس نيستند. نمونه ای از داروی خارنده گياه كبيكه است.
داروی قَرحه آور مقَرَّح(Uertive):
دارويی است كه رطوبت های واقع در ميان اجزای پوست را تحليل می برد و ماده ناپسند را كه مايه قرحه دمل چركين می شود به سوی پوست می آورد. داروی قرحه آور را مقرّح خوانند. گياه بلادر آكاژو نمونه ای از داروهای قرحه آور است.
داروی سوزنده محرق
سوزنده دارويی را گويند كه قسمت لطيف اخلاط را از بين می برد و تنها خاكستر اخلاط را باقی می گذارد. مثلا شِبرم سوزنده است.
داروی خورنده اَكال (Erosive; roent):
دارويی را خورنده اكال نامند كه با عمل تحليل بردن و ايجاد قرحه از گوهر گوشت می كاهد. زنجار مثالی برای داروی خورنده است.
داروی خرد كننده مفَتَّت (ithontripti; n ent tht issoves ui):
دارويی است كه در برخورد با خلط سفت و سخت آن را به چندين پارچه ريز در می آورد و مثال اين دارو حجراليهود و همانند آن است كه سنگ مثانه يا كليه را خرد و له می نمايد.
داروی گنداننده معفَّن(Putreftive):
دارويی را معفّن گويند كه بتواند مزاج اندام يا مزاج روحی را كه به سوی اندام می آيد فاسد نمايد و به وسيله تحليل رطوبت مزاج اندام را چنان به تباهی كشاند كه برای تبديل شدن به جزیی از اندام به كار نيايد. داروی معبخش نه می سوزاند و نه می خورد بلكه رطوبتی تباه كه حرارتی بيگانه در آن است در اندام باقی می گذارد، در نتيجه عفونت روی می دهد. زرنيخ و تافسيا صمغ سداب كوهی و نظاير آن ها از اين دسته اند.
داروی داغ گذار كاوی (usti; eshroti; pyroti):
داغ گذار، دارويی را گويند كه پوست را می سوزاند و خشک می گرداند. پوست از اثر آن چنان سفت می شود كه گويی سوختگی ناشی از آتش است. آن گاه گوهر پوست راه را بر خلط سيال می برندد تا نتواند بيرون آيد. اين جای داغ و سوختگی بر پوست را خشک ريشه می نامند. چنين دارويی را برای بندآمدن نزيف شرایين خونريزی شرایين و حالات مشابه آن به كار می برند. زاج و قلقطار زاج زرد از داروهای داغ گذاراند.
داروی پوست كن قاشر(Peeer; stripper):
دارويی است كه اجزای فاسد پوست را می زدايد و در درمان بهق و كلف و غيره به كار می آيد مانند قسط و راوند ريواس.
داروهای سردكننده مبرِّد(ooin; refriernt; freorifi):
داروهای سردكننده مبرد كه معروف است.
داروی توان بخش مقَوی(Toni; strenthenin):
دارويی كه هيئت و مزاج اندام را از آسيب نگه دارد و نگذارد مواد زايد بر آن اثر گذارند، مقوی ناميده می شود. چنين دارویی يا خاصيتی در خودش دارد مانند گل مختوم و ترياق و يا اين اثر بخشی از اعتدال مزاج آن دارو است كه گرم تر را سرد و سردتر را گرم می نمايد. جالينوس اين اعتدال را در روغن گُل محمدی می بيند.
در مقاله بعدی، ادامه این مطالب را بررسی خواهیم کرد.