در مقاله قبلی، نکاتی در مورد علل و ریشه های ابتلاء به اعتیاد ارایه کردیم. در این مقاله ادامه این موضوع را بررسی خواهیم کرد.
علل و ریشه های ابتلاء به اعتیاد
ذ) مزاج
فردی که می خواهد زالودرمانی، حجامت یا ترک اعتیاد کار کند قبل از هرکاری باید به مزاجشناسی مسلط باشد. باید بداند مزاج هر عضوی چیست. مثلا باید بداند که مزاج مغز بلغم، مزاج ریه بلغم، مراج گوشت دم، مزاج پیه ها بلغم، مزاج مو، ناخن و استخوان ها سودا است و به همین صورت مزاج کبد دم، مزاج قلب متمایل به سمت صفرا است، نه آن صفرای شدیدی که ما فکر کنیم گرم و خشک گفتند اما نه گرم و خشک حاد؛ به همین صورت مزاج طحال سودا است.
- درمانگر باید مزاج شناسی بلد باشد تا وقتی با فردی که دارای اعتیاد هست برخورد می کند، بداند که کار سودا چیست؟ اعتیاد با فرد چکار می کند؟ این سودا رسوب می کند، سودا سنگین هست پس در پایین تنه هست. پس این دردهایی که فرد معتاد می کشد عمدتا این درد ها، درد سرد هست ولو این فرد گرم مزاج باشد باید تدابیر خاصی، تدبیر کندکه این دردهایش را ساکت نماید.
- باید علائم و شرایط را بشناسد، مثلا رنگ گوشت را نگاه می کند رنگ گوشت باید متمایل به دم باشد؛ وقتی رنگ متمایل به تیره شده پس افرایش سودا داشته است.
- زبان او را باید چک کند.
وقتی افراد را بررسی می کنیم فردی که تک مزاجه باشد کم است، عمدتا با توجه به زندگی صنعتی امروزی افراد چند مزاجه هستند.
مثلا می بینید مزاج دم با رسوب شدید سودا در سر، مزاج دم با رسوب زیاد بلغم در ناحیه تحتانی است.
مثلا فرد می گوید دست و پاهایم سرد است ولی داخل بدنم گر گرفته است، یا روی سطح بدنم گر گرفتگی دارد، داخل بدنم سرد است یا داخل گرم است ولی دست که می گزاری سرد است. این ها همه باید تشریح بشود. مدارهای گردش صفرا، چطور در بدن دچار سده و گرفتگی شده که به بیرون نمی تواند راه پیدا کند در نتیجه داخل را می سوزاند و چه اتفاقی می افتد؟ به بیرون نمی تواند برسد.
مثل سنگ کیسه صفرا است که وقتی سده ایجاد می شود، سنگ ایجاد می شود. صفرایی که باید حرکت کند در بدن خوب پخش بشود، می بینید که در داخل محصور می شود و در نتیجه داخل ایجاد گر گرفتگی، که مدام آب یخ می خورد ولیکن بیرون سرد است و از این بیماری ها کم نیست با شرایط مختلفی که برایش ایجاد می شود مثل ترس ها، نگرانی ها، استرس ها، اضطراب ها، دلهره ها، هر کدام از این ها یک مزاج خاص خودش را دارد.
در ترس ها رنگ فرد زرد می شود. این زردی، زردی صفرا نیست. به آن صورت آن خون فرار کرده آمده داخل برای اینکه شوکه شده، برای اینکه قلب را حس می کند. زیرا قلب سلطان بدن است. ارواح و قوا به سمت قلب آمده است که آن را حفظ و محافظت کنند.
بعضی مواقع می بینید رنگ فرد مثل گچ سفید می شود. از ترس مثل گچ سفید شده، یک دفعه خشم و ناراحتی فردرا سرخ می کند.
غذا چیست؟
هر چیزی که ما می خوریم، اگر توان این را داشته باشد که بدل مایتحلل بشود یعنی جایگزین آن چیزی بشود که تحلیل رفته است و کیفیت بدن را تغییر ندهد. منظور از کیفیت گرمی، سردی، خشکی و تری است. چنانچه کیفیت بدن یک فرد معتدل را تغییر بدهد دارو است و غذا نیست.
مثلا فردی که گرم مزاج است، شاید مثلا چیزی بخورد که در حد اعتدال باشد مثل گل بنفشه بخورد یک دفعه می بیند صفرایش را پایین می آورد. ولی یک فرد معتدل اگر گل بنفشه هم بخورد چون خنکیش خیلی نیست به اعتدال هست.
- گل بنفشه یکی از داروهای کلیدی هست چرا که خودش غریب به اعتدال هست پس مزاج ها را هم غریب به اعتدال نگه می دارد.
- نان خوب برشت شده در اصللاح جناب شیخ رئیس بخورید. تخم مرغ نیم زرده بخورید و انگوری که کنده شده بخورید.
- اگر قرار هست بدن یک فردی را تقویت کنید، بدن را باید با غذا تقویت کرد.
- شاید یک چیز برای گروهی غذا بشود، برای گروهی دیگر غذا محسوب نشود. مثلا خرما را جنوبی ها خیلی راحت می خورند ولی شمالی ها دو یا سه روز بخورند، بدنشان جوش، کهیر میزند. پس این غذا، غریب به غذا برای آن ها هست ولی برای ما
غریب به غذا نیست برای ما دارو محسوب می شود.
در مقاله بعدی، ادامه این مطالب را بررسی خواهیم کرد.