ترک اعتیاد از دیدگاه طب سنتی
اعتیاد به صورت های مختلفی در اطراف و جامعه مشاهده میشود. وقتی فرد گرفتار اعتیاد میشود، مواد مصرف میکند و دیگر توان رهایی از آن را ندارد و به صورت نوبه ای مجبور است از آن استفاده کند.
خیلی مهم است که ما یک فردی که اعتیاد دارد را درک کنیم.
باید به این باور برسید اعتیاد یک بیماری هست. نه به این دید نگاه کنیم دیدهای خیلی قدیمی و از مد خارج شده و دِمده شده که مثلا: معتاد انگل اجتماع است، معتاد فلان و فلان است و ….!!!
مهم است اینکه شما چنان قوت روحی و روانی و باطنی و اعتقادی داشته باشی که همینکه حرف دارید می زنید انرژی و نیروی شما چنان در آن فرد تاثیر بگذارد که آن فرد از درونش یک دفعه شوری برخاسته شود و به هیجان در بیاید و شما آن فرد را به هیجان در بیاورید و این برنمی خیزد از فردی مگر اینکه در درون خودش واقعا دلسوز باشد و در درون خودش این فرد را واقعا بیمار فرض کرده باشد.
یعنی این موارد را تا به کار نگیرید، محال است درمان واقع شود.
کسی که به شخص درمانگر اعتقاد داشته باشد، درد مفاصل، درد استخوان را نیز تحمل می کند.
در درجه اول خودتان باید به این بینش برسید، همان چیزی که در درونتان است خودش از درون شما می جوشد، اصلا هیچ چیزی نمی خواهد هیچ کاری نمی خواهد بکنید، نیاز نیست تقلید کنید.
باید در بیان عواطف هم زیرک باشید و معتدل رفتار کنید.
اگر همین که فرد بیمار متوجه بشود شما بیش از اندازه عاطفی هستید، می گوید ول کن بابا این داستان دارد و فکر می کند این رفتارهای شما اداء در آوردن برای رام و مطیع کردن او است.
شما شاید از روی مزاج او و بازخورد رفتارها چیزهایی از شخصیت او را متوجه شوید ولی گاها نباید چیزی به او بگویید و به او بروز و ظهور دهید، یک سری چیزها را باید به رویش بیاورید و یک سری چیزها را نباید به او بگویید.
جوری به او قوت قلب می دهی که از تو نیرو و انرژی بگیرد.
در بحث تلقینات باید تلقینات مثبت کنید و از دادن انرژی منفی با کلمات و حرکات و سکنات دارای بار انرژی منفی پرهیز نمایید.
بررسی علل و ریشه های ابتلاء به اعتیاد:
الف) انعقاد نطفه و حاملگی:
فرزندی که پدرش معتاد بوده و در زمان اعتیاد نطفه را منعقد نموده، یعنی زمانی که پدر معتاد بوده و در رحم مادر نطفه گذاری کرده، این فرزند یک زمینه برای اعتیاد دارد. زیرا مزاجش، آن مزاج دارو و مواد مخدر را دارد و مواد مخدر در آن نطفه تاثیر گذاشته و این نطفه به وجود آمده است.
شما این نکته را می دانید و نیازی به سوال نیست که از فرد این موارد را بپرسید. خود متوجه می شوید این فرد پدرش معتاد بوده و نیازی نیست به روی فرد بیاوری.
اگر بگویید، شخص شکسته می شود و می گوید من وضعم از نطفه و ریشه خراب است و کلا امید به درمان نخواهد داشت.
باید نقاط مثبت را جلوه گر شوید. مثلا بگویید شما الحمدالله نکات خانوادگی خوبی دارید، تحصیلات خوبی دارید و بر روی پارامترهای مثبت ایشان متمرکز شوید.
بعضی از افراد برای اینکه لذت جنسی بیشتری ببرند، ازمواد مخدر استفاده می کنند!!
اگر در آن جماع، آن روز انعقاد نطفه شود و مادر باردارشود، این بچه ای که به دنیا میآید، علاوه بر عوارض خاص که خیلی جاها احتمال سقط جنین، عقب افتادگی و مسائل نقص خلقت و… است، اگر بچه سالم به دنیا بیاید این طوری مواد مخدر را با گوشت، پوست، خون، علقه و مضغه و…. عجین شده است.
یعنی این فرد که نطفه او الان منعقد شده است، تمایل خیلی شدیدی به آن ماده مخدر نسبت به دیگران بعد از تولد دارد.
خیلی از این آدامس هایی که ما می خوریم، تقریبا اکثر آن ها پایه ی آن نوعی الکل است. فرهنگ آدامس خوری الان مشکلات زیادی مثل یبوست، ضعف چشم و مشکلات معده و اثنی عشر و … را ایجاد می کند.
مرتبه ی بعدی حاملگی است. در زمانی که نطفه در شکم مادر شکل گرفت از زوایای مختلف، مهم است.
یکی از زوایایی که مهم است، خود مادر است. اگر مادر معتاد به مواد مخدر باشد، این تاثیر گذاری دارد.
مادر در شرایطی، مدام در جایی است که آنجا تریاک می کشند، حشیش می کشند یا فلان ماده مخدر….و سیگار استفاده میشود.
خیلی از ضررهایی مثل سیگار شاید فردی که می کشد ضررش مشخص باشد، ولی آن افرادی که در محیط استنشاق می کنند شاید ضررش خیلی بیشتر از افرادی باشد که دارند سیگار می کشند. زیرا این فرد هم این دود را می خورد و آن دودی که پس داده را باز خودش هم می خورد.
اگر مادر در یک محیطی باشد که آن جا مواد مخدر استفاده شود، در اینکه نطفه ای که در شکم دارد پرورش پیدا می کند، با آن استنشاقی که از مواد می کند، با آن چیزی که مادر می بیند و… همه این ها تاثیرگذار است.
حتی میل مادر نیز تاثیر گذار است.
برای همین قرآن می فرماید (ان بعض الظن اثم_ برخی خیالات و گمان ها نیز گناه می باشد).
زیرا فکر و خیال منفی و ناشایست، اثرات منفی بر انسان دارد. این تفکرات و امیال ناسالم دقیقا روی نطفه اثرگذاری دارد و یک کپی از آن به فرزند در شکم منتقل می شود.
ب) عوامل روانی:
خیلی از افرادی که درگیر این قضایا می شوند، علت روانی و مشکلات گرفتاری ها و دغدغه ی فکری که بر آن ها عارض می شود.
در نتیجه می بینید که برای اینکه بخواهند این اختلال و این مشکل روحی روانی را حل کنند و از زیر فشار آن خارج شوند، دنبال یک چیزی هستند که این دغدغه ی فکری را از آن ها دور کنند.
واقعا افراد بعضی وقت ها در مشکلات به حدی می رسند که مهم نیست که چه چیزی قرار هست، جایگزین شود. در ذهنش میگوید: من باید فعلا از این قضیه رهایی پیدا کنم. حالا یا می رود شنا یا جنگل یا دریا یا فوتبال یا فیلم تماشا می کند یا موسیقی گوش می دهد. یا اگر زمینه فراهم باشد تن به مواد مخدر و اعتیاد می دهد. بعد از اینکه مشکل روحی روانیش حل شد آن تمام میشود ولی دیگر این ماده مخدر دست از سرش برنمی دارد.
وقتی چند پارامتر با هم تلاقی پیدا می کنند، ضریب ابتلاء به اعتیاد بالا می رود. مثلا زمینه نطفه و مشکلات روحی و…
یعنی فرد برای اعتیاد، پیشینه داشته و از طرفی علل روانی هم بر او دخیل است. مشکلات و گرفتاری های پیش آمده در یک محیط هم هست. گاهی محیط، محیط خوبی نیست اینجا باید توجه و تمرکز بیشتر باشد.
پ) عوامل جسمی:
خیلی وقت ها علت های اعتیاد عوامل جسمی هستند. مثلا شنیده اید یا درگیر هستید که مثلا فلانی کمرش خیلی درد می کرده و یک تا دو تا نخود فلان چیز دادیم خورد و خوب شد. این اولش هست بعد این می بیند که آن مقدار جواب نمی دهد، تعدادش را بیشتر می کند. به صورت کشیدنی استفاده می کند. درد مفصل دارد، فلان دارد، درد پا دارد این ها به صورت مسکن و مخدر عمل می کنند. مخدر بر وزن مفعل یعنی خدر کننده. خدر یعنی بی حس کننده به یک سری سلسه اعصاب تاثیر می گذارد و اعصاب را بی حس میکند، در نتیجه درد حس نمی شود. خیلی از مواد مخدر روی بعضی دردها اصلا تاثیر ندارد. این ها را باید لحاظ کرد.
در طب نوین می آیند دسته بندی می کنند که این مواد مخدر روی نورونهای حسی فلان قسمت و نورون های حسی تاثیر میگذارد و در نتیجه در درمان در بیمارستان ها داروی های مخدر مثل مورفین را با یک دوز خاصی در مدت خاصی تجویز می کنند.
یکی از علت های جسمی می تواند دردها و مشکلات جسمی باشد.
یکی از علل هایی که می تواند علت عدم تاثیر گذاری روی درد در این موارد را داشته باشد اینکه آن ماده مورفین یا ماده بیحسکننده روی آن قسمت از سلسله اعصاب تاثیر گذاری ندارد.
مورد بعدی، عادت است. بدن عادت کرده برای همین یکی از کلک هایی که در بیمارستان ها به کار می گیرند، وقتی فرد درد زیاد دارد این نیست که مدام مرفین بزنند، یک دفعه مرفین می زنند دفعه بعد آب مقطر می زنند. دفعه بعد یک چیز دیگر می زنند. این پرستاران باید خودشان هم داد و بیداد آن بندگان خدا را نیز تحمل کنند ولی راهی نیست چون بدن به سرعت عادت به مواد مخدر می کند.
گاهی مربوط به ساختار بدنی و مزاجی فرد است. برای دیگران اثر می کند، ولی برای این فرد اثر نمی کند و علل مختلفی دارد.
مثل بعضی از داروهای بی هوشی که روی بعضی ها اثر می گذارد و روی بعضی دیگر اثر نمی کند یا ضعیف اثر می کند. به همین دلیل بی هوشی ها را به چند روش مثلا بی هوشی تنفسی و تزریقی با هم استفاده می کنند که جواب قوی تری بدهد.
بعضی افراد برای اینکه خوابشان را بپرانند، استفاده می کنند. مثلا راننده است می گوید بکشیم تا بتوانیم بیشتر رانندگی کنیم ولی آرام آرام به زیرکی می بینی که فرد دچار اعتیاد شده است. اولش همه همین را می گویند.
مورد دیگر تمایلات و لذت های جنسی است.
زیرا بعضی از مواد مخدر مثل تریاک در ابتدا در بعضی افراد آن هم نه برای همه ی افراد، باعث می شود حالت ارضاع و رسیدن به ارگاسم تعویق افتد. چون مزاجش سرد و خشک است. این خشکی و قبضی که می دهد باعث می شود در اصطلاح یک مقدار انزال با تاخیر مواجه شود.
این کار در بعضی از افراد اصلا تاثیری ندارد و در بعضی از افراد هم میل جنسی را شدیدا با اختلال مواجه می کند. چنان چه فرد را چنان حالتی به او دست می دهد که انزال و لذت پیدا نمی کند.
عمل جنسی و جماع را انجام می دهد ولی لذتی را نمی برد. فرد تا مدت ها شاید درمان هم نشود و بعد از مدتی هم دیگر این مواد تاثیر خودشان را از دست می دهند.
ت) عوامل خانوادگی:
به طبع در خانواده ای اگر پدر خانواده معتاد باشد، صد در صد یک الگوی نامناسبی برای فرزند خودش است. پدر هر طور لباس می پوشد عمدتا وقتی بچه بزرگ شد سعی می کند از همان تبعیت کند. صحبت کردن ها، راه رفتن ها، تکیه کلام های پسر مخصوصا عمدتا به پدر یا به برادر بزرگتر که الگو هست، می رود. اگر دختر باشد عمدتا الگوها به زن خانه محسوب می شود. اگر پدر یا آن عضوی که الگوی خانواده هست بخواهند درگیر مواد مخدر، مواد اعتیاد زا و… باشند، این الگوی ناشایستی هست که ناخوداگاه فرد مبتلا می شود. البته افرادی داریم که پدرش سیگاری هست ولی بچه سیگاری نمی شود.
ث) استحکام خانواده:
یک خانواده شل، خانواده ای است که استحکام جوانب مختلف را از نظر مذهبی، از نظر اعتقادی، از نظر مباحث اجتماعی، فرهنگی و… ندارد.
خیلی راحت تر فردی که در یک خانواده ای بزرگ شده است که عزت ندارد، به او بها داده نشده است، غرور او حفظ نشده البته منظور غرور بیجا نیست، بلکه غرور به جای او حفظ نشده است، این از نظر شخصیتی سست است.
این فرد ضعیف است و اگر به او بگویند که بیا فلان چیز را استفاده کن، این شخص از اینکه می خواهد نه بگوید، می ترسد. می ترسد تحقیر یا کوچک شود.
بعضی افراد چون در خانواده ای بوده که مدام کتک خورده، مدام حرف شنیده، مدام پدرش یا مادرش دعوایش کرده، همیشه سرکوفت خورده اینجا دیگر نمی خواهد سرکوفت بشنوند، اینجا می خواهد خودش را اثبات کند، دنبال اثبات کردن خودش هست، در نتیجه در این زمینه می بینید خیلی راحت وا می رود. فکر می کند خودش را اثبات کرده ولی در حقیقت خودش را جور دیگری اثبات کرده است. بعضی از افراد هم هستند مشکل دارند و شیطان به واسطه آنان افراد را گمراه می کند. حتی سودی هم از اعتیاد دیگران نمی برند، ولی این کار را می کنند.
گاهی اوقات افرادی هستند که به همین شکل با منحرف کردن افراد لذت می برند.
نقش خانواده مهم است که خانواده اصیل و محکمی باشد. شخص بگوید، اصلا این به من نمی خورد این که دیگر مواد استفاده می کند، اینکه تنش بوی مواد می دهد، اصلا خودش فاصله می گیرد. درک و شعور اجتماعی بالایی دارد. بخاطر اینکه خودش را اثبات کند خودش را نمی فروشد، او خودش را می فروشد که خود را اثبات کند. پس خانواده خیلی مهم هست.
دختری که در خانواده توسط پدر لمس نشود، نوازش نشود، او رانوازش نکنی این دختر دچار کمبودی هست. دنیایی هم که مادر بخواهد به دختر محبت بکند آن محبتی که پدر که جنس مخالف هست می کند آن یک حساب و کتاب دیگر دارد. ما می گوییم نه بچه بزرگ شده دیگر ده سال یا سیزده ساله هست معنی نمی دهد، همینجا دچار کمبود می شود.
ج) زیرکی والدین
بعضی والدین اینقدر در اصطلاح حاشیه دارند که اصلا خیالشان نیست که اعتمادشان، اعتماد خیلی فزاینده و زیادی است.
- پدر و مادر باید فرزند خودشان را (نه فقط در بحث مواد مخدر و اعتیاد) در تمام زمینه ها به صورت غیرمحسوس زیر نظر داشته باشند.
- پدر و مادر باید بدانند فرزند در مدرسه چه دوستانی دارد؟ دوستش کیست؟ با چه کسی رفت و آمد دارد؟ مسائل مختلفش، سرگرمی بچه چه چیزی است و به چه چیزی مشغول است؟
- باید پدر و مادر تیز و زیرک باشند، نه اینکه طوری وانمود شود که فرزند متوجه بشود و تصور کند که پدر و مادر به او بی اعتماد هستند؛
- پدر و مادر نباید به فرزند بی اعتماد باشند، بلکه باید اعتماد کامل داشته باشند ولی فرزند را باید زیر نظر داشته باشند.
- اگر کامپیوتر در اختیار فرزندش می گذارد، ببیند از کامپیوتر چه استفاده ای می کند؟
- اگر اینترنت و فضای مجازی در اختیارش می گذارد به روش غیرمحسوس او را چک کند، حافظه فایل ها را بگردد.
- خوب است تا حدی فرزند هم به طور ضعیف بداند که پدر و مادر حواسشان هست؛ اتفاقا اینگونه در دل فرزند هم اطمینان ایجاد می شود که به من اهمیت می دهند.
چ) عوامل اجتماعی
اگر فردی که اعتیاد دارد پیش شما مراجعه کرد، شما باید یک مصاحبه اولیه از او بگیرید:
- عوامل اجتماعی، عوامل خانوادگی، عوامل فرهنگی، عوامل مذهبی و عوامل جسمی روانی همه این ها را باید چک کنید.
- باید بدانید که این فرد چه سابقه مشکلات روانی داشته است؟
- مصرف کننده چه قرص هایی بوده است؟
- مشکلاتش در گذشته چه بوده است؟
- چه مشکلات جسمی داشته است؟
- الان درگیر چه مشکلات جسمی است؟
- در چه خانواده ای رشد کرده است؟
- خانواده از نظر مذهبی در چه حدی هستند؟
محیطی که فرد در آن زندگی می کند نیز بسیار حائز اهمیت است، اعم از محل زندگی، محل کار
یک نفر معتاد تحت پیشگیری است، یک نفر دیگر می خواهیم ترکش بدهیم، و مورد سوم یکی ترک کرده حالا می خواهیم دوباره بر نگردد. در هرسه مورد این عوامل اجتماعی مهم است.
محیط زندگی نقش خیلی خیلی مهمی دارد. وقتی می گویی ساکن بعضی از محله ها هستی، شنوندگان فکر بد می کنند. نه اینکه همه آن ها بد باشند، بلکه حجم سیاهی که بر آن جا احاطه دارد زیاد است، موج های منفی که آن جا دارد و می رسد زیاد است.
این کاملا مشخص است که فردی که می خواهد ترک کند، اگر قرار هست باز هم در همان محله ساکن باشد، ترک کردنش بسیار مشکل است.
ح) محل کار افراد
- اگر فرد در محلی کار می کند که به نوعی آلوده هست صد درصد باید محل کارش را عوض کنید.
- وقتی فرد در یک فضای اجتماعی زندگی می کند، که آن فضای اجتماعی آلوده است نباید انتظار داشته باشید که این فرد بتواند ترک کند و یا پس از ترک دوباره برنگردد.
- انرژی ها و نیروهای منفی که به او وارد می شود بسیار بسیار زیاد است.
خ) عوامل اقتصادی
- کسانی که عمدتا وضع مالی، تحصیلی، فرهنگی خوبی دارند، شرایط اجتماعی بهتری دارند. پس خیلی از این ها کمتر درگیر مواد مخدر می شوند نه اینکه اصلا درگیر نمی شوند بلکه کمتر درگیر می شوند.
- اگر هم درگیر اعتیاد باشد، شرایطی برای فرد پیش می آید که شاید راحت تر بتواند نسبت به کسی که از نظر شرایط اقتصادی در شرایط فقر و گرفتاری است، ترک کند.
د) عوامل سیاسی
- درآمدهای هنگفتی که از فروش مواد مخدر ایجاد می شود، درآمدهایی نیست که بعضی از کشورها بتوانند از آن چشم پوشی کنند.
در مقاله بعدی، ادامه این مطلب را بررسی خواهیم کرد.