ما در طب اسلامی اعتقاد به مقام عصمت داریم. یعنی مبنای مباحث در طب اسلامی، عصمت و مقام انسان کامل است.
معصوم کیست؟
شخص معصوم عمدا یا سهوا هیچگاه گناهی نمی کند.
معصوم کسی است که اشتباه و خطا، فراموشی در او راه ندارد و ایشان انسان کامل و علم کامل است و به تمام ذرات عالم، علم و آگاهی کامل دارد. پس احکام جسمی و روحی، روانی آنان را می داند و درنتیجه می تواند برای جسم و روح انسان ها حکم صادر کند و بگوید چه چیزی برای جسم انسان مفید یا مضر است.
چرا معصوم در هر عصری باید باشد؟
- مقام عصمت فقط عاصم و مبرا از گناه نیست. بلکه نکته مهم اینجاست ک مقام عصمت مبرا از هرگونه اشتباه و کجی، ذهول، نسیان و … است.
- معصوم یعنی انسان کاملی که هیچ گونه از موارد یاد شده و صفات منفی در ایشان نیست.
- حتی دست به عمل مکروه هم نمی زند.
- معصوم هیچ وقت سهوا و عمدا حتی اشتباه هم نمی کند.
- ایشان در تمام حالات عصمت دارد و عاصم از هر گونه گناه چه صغیره چه کبیره و حتی اشتباه، فراموشی و نسیان است.
این انسان کامل، آگاه به تمام اسرار عالم و ارتباطات آن ها با یکدیگر و فایده ها و ضررهای آن است.
پس در هر عصری یک واسطه بین حق و خلق نیاز است.
کسی که به قول قرآن متخلق به تمام اسمای الهی باشد. یعنی بدون نقص و در تمام جهات کامل باشد. و اینکه حجت خدا بر بندگانش باشد که من یک الگوی کامل برای شما از جنس شما، برای شما باقی گذاشتم.
پس اگر چنین انسان کاملی:
- حرفی بزند (آیات، احادیث و روایات)
- عملی در زندگی کند (سیره)
یقینا سند و صحیح و درست است.
استدلال وجود عصمت چیست؟
- پس روایات و احادیثی که منبع و سلسله صحیح دارند، احادیث طبی کاربردی و اجرایی و بدون اشتباه هستند. زیرا ازمقام معصوم افاضه شدند. همچنین آیات نیز توسط معصوم دریافت و به مردم ابلاغ شد.
- عالم بدون حجت خدا نمی تواند وجود داشته باشد.
ما الان دسترسی به معصوم در حیطه احادیث و روایات نداریم. حال اگر بخواهیم احادیث طبی پیامبر و امامان را درک کنیم و به گفته های آن بزرگان و نظرات آن ها برسیم، چه باید بکنیم؟
- پس برای هر انسان عاقل و بالغی، تبعیت از چنین انسان کاملی واجب است.
- واجب هم از نظر عقلی، هم عرفی و هم شرعی
- یعنی اگر حجت خدا در هرعصری یعنی یک انسان کامل و معصوم نباشد، زمین و تمام عالم ماده از هم خواهد پاشید. مانند وقتی که جسم، روح را از دست بدهد.
برای همین به انسان کامل، روح الله هم می گویند.
پس وقتی خود معصوم نیست باید سراغ چه چیزی رفت؟
- احادیت
- روایات
- سیره معصومین
آیا هرکسی می تواند د رخصوص احادیث و روایات نظر دهد؟
- خیر. باید کسی باشد که علم حدیث، درایه، فقه، اصول، تاریخ و… را نه تنها بلد باشد، بلکه صاحب نظر در این مطالب باشد، یعنی استاد باشد.
آیا عالمان این بحث روایات طبی، می توانند موارد زیر باشند؟
- علم غرب و طب نوین باشد؟
- _ پزشکان علم نوین باشند؟
افراد مخالف طب اسلامی دو گروه هستند:
- یک گروه کلا معصوم را به عنوان عالم حقیقی و علم تام و فصل الخطاب، قبول ندارند.
- گروه دیگر می گویند انسان، معصوم است ولی این احادیث جعلی است و اصلا حدیث طبی، نداریم.
گاهی فردی می داند حق با معصوم است اما نمی داند چگونه از طب اسلامی دفاع کند.
ماباید عالم باشیم. نه فقط متعصب ولی بی علم و فقط اهل جنجال و هیاهو
مثلا در مورد حجامت حدیث زیاد وارد شده است. یک معصوم می گوید دوشنبه حجامت خوب است. دیگر معصوم می گوید نکن که اگر حجامت کنی خیلی مضر است. هر دو حدیث هم سندیتش صحیح است. اینجا طبیب برای تشریح حدیث و روایت وارد می شود.
پاسخ این شبهه از یک بعد می تواند این باشد که مثلا:
یک دوشنبه مصادف با اول ماه قمری بوده است که برای یک گروه از افراد، بیماری ها، مزاج ها و… خوب است و مثلا دوشنبه دیگر وسط ماه، برای گروه دیگر مثل افراد کم خون، مضر است و…
جز اصول اصلی اسلام، تمام مطالب اسلام، جنبه اجتهادی و استنباط علمی دارند.
معصومین به شیعیان آموختند که اصول را از مقام عصمت بگیرند و فروع را استنباط کنند. این نوع نگرش در طب اقتصاد، حقوق و قوانین
جزایی و احکام و… از واضحات است. ما یک کتاب جدا تالیف معصوم، در مورد اقتصاد، حقوق و جزا و… به صورت جامع نداریم. بلکه اصول از معصوم (قرآن، روایات، احادیث، سیره) گرفته شده و بر حسب استنباطات، اجتهادات و فروعات استخراج می شود.
تعریف طب اسلامی:
- تبلور تفکرات انبیاء و ائمه (ع) و سیره آن ها پیرامون طب و بهداشت و استفاده از قانون های حاکم بر نظام طبیعت است.
- تجربیات حکما در این راستا و بهره گیری از الهام و اشراق را طب اسلامی می نامیم.
منابع طب اسلامی چیست؟
- قرآن مجید، کتب آسمانی و احادیث منقول از پیامبران الهی و ائمه علیهم السّلام
- سیره انبیاء و ائمه علیهم السّلام
- الهام و استنباط از قانونمندی های حاکم بر نظام طبیعت
- الهام و اشراق
- تبلور تجربیات حکما، پزشکان و محققان پیرامون بهداشت و درمان در طول تاریخ
- قرآن بیان کننده کلیات است ولی اگر کسی جان قوی داشته باشد می تواند به قدرتی برسد که:
لارطب ولا یابس الا فی کتاب مبین و این مقام معصوم و انسان کامل است. - در این میان برای درک صحیح از روایات و سیره و… کمک می گیریم و در مقاله قبلی، گفتیم که برای نزدیک شدن به این احادیث و روایات به علمای حقیقی که فقها و محدثین و علمای خاص هستند، باید رجوع کنیم.
یک سری اصول در عالم طبیعت وجود دارند که خیلی ساده اند. مثلا:
- گرما سرما را خنثی می کند.
- تری خشکی را تعدیل یا خنثی می کند.
- استنباط از قانونمندی های حاکم بر طبیعت
این ها ساده اند اما گاهی چیزهایی به شخصی الهام می شود. مثلا مادری در منزل نشسته است. ناگهان برای فرزندش گریه میکند و می گوید می دانم اتفاقی برایش افتاده، همه سعی می کنند او را آرام کنند اما بعد می بینند بله درآن لحظه اتفاقی بدی برای دلبندش افتاده بود. - هر فردی که دلش را به سوی پروردگار عالم کند، خداوند از باطن عالم، به او علم می دهد.
- الهام و وحی فقط در انسان ها نیست.
جناب بوعلی سینا می گوید هر وقت در یک مطلب علمی به چالش می افتادم و راه حلی نداشتم، وضو می گرفتم و در مسجد محله دو رکعت نماز می خواندم و بعد خداوند درهای علم را به روی من می گشود. - در قرآن کلمه وحی به معنای عالم را خداوند حتی در مورد زنبور آورده است.
- الهام و وحی به معنای عام را شما نه تنها در انسان بلکه در زنبور و تمام موجودات می یابید. حتی در مورد شیطان نیز در قرآن کلمه وحی آمده است.
- ما انسان ها هم برای ادامه حیات در مقاطع مختلف دارای چنین نیرویی هستیم.
شاید کسی بگوید وقتی ما معصوم و احادیث را داریم چه نیاز به الهام و استنباط و… داریم؟جواب اینکه معصوم کجا فرمودند مصلح بادام، انجیر، آویشن، زنجبیل، جنسینگ و…چیست؟
- معصوم کلیات را می دهد و جزییات بر ما است.
- چگونه خداوند به دل فلان حکیم الهام کرد، فلان دارو خواصش چیست و چگونه یک گیاه در عمق دریا، خواصش کشف می شود و…
- اینجا نشان می دهد حتی معصوم نیز می فرماید بسیاری از علوم را خداوند به حکما الهام کرد و اگر رحمت خدا نبود این علوم گسترش نمیافت.
مبنای الهام صحیح و ناصحیح
وقتی به حکیمی الهام می شود آویشن و نمک، ضد سم عقرب است یا نعنا، درمان کننده اسهال است. از کجا بفهمد درست است یا شیطانی؟؟؟؟
یک راه تجربه است. اگر این ماده را داد و اسهال بند آمد، الهام درست است. در غیر این صورت، شیطانی است. چه انسانهایی که به واسطه همین آزمایشات جان باختند.
- اسلام دین اعتدال است. دین وسط است. دین عقل است.
- تشریع و شرع، همان امضای معصوم است و تکوین متن عالم طبیعت. تشریعیات از متن تکوینیات برمی خیزد.
- اگر فردی یک مطلب از متن عالم تکوین یعنی عالم ماده کشف کرد، این هم در حقیقت جزیی از علم معصوم است. یعنی قسمتی از علم معصوم به ایشان اضافه شده است.
- انسان کامل علم مطلق است و هر علمی در عالم از شئونات علم ایشان است. مثلا یک دانشمند ژاپنی کشف می کند که قطرات آب و مولکول های آب، در شرایط مختلف معنوی و غیرمعنوی، حالات و اشکال مختلف زشت و زیبا دارند. و با ادله و براهین و سند اثبات می کنند.
- با این تعریف از تجربیات حکما، افراد عالم، از تناسبات نظام عالم و عالم ماده چه به علم ظاهری یا علم باطنی که مورد تایید قرآن مکتوب و قرآن ناطق یعنی معصوم باشد، می شود طب و علم اسلامی.
در روایات از سرکه بسیار تعریف شده است و حتی ذکر شده که معده را تقویت می کند. و…آیا به نظر شما اگر فردی که معده سرد دارد، سرکه بخورد چه اتفاقی برایش می افتد؟
حدیث باید توسط اهلش تفسیر شود. منظور از مطلق این است که معصوم فرمود سرکه برای تقویت معده خوب است. اما نفرمود که سرد مزاجان و… نخورند. این می شود مطلق.
اینجا مفسر و محقق وارد می شود و درک می کند منطقه جغرافیایی و آب و هوایی مردم، منطقه ی گرم و خشک عربستان بوده است و مردم مخاطب نیز عموما صفراوی بودند و حتی امکان دارد امام به مخاطب خاصی چنین مطلبی را گفته باشند.
افراد معتدل هم به اندازه متناسب شامل این حدیث می شوند و می توانند از سرکه، میل کنند.
برای همه مسلم است سرکه برای گرم مزاجان مفید و برای سرد مزاجان مضر است.
احادیث مراتب دارند،گاهی قابل درک برای عموم، گاهی متوسط و گاهی سنگین هستند. ولی چندین معصوم این مطلب را که حدیثنا… را فرمودند تا بگویند شیعیان زود نظر ندهید. احادیث ما برای خودش حساب و کتابی دارد.
یا امام مکرر در مورد مصرف شیر، تاکید دارد. همین تاکید بهانه ای می شود به دست شرکت های شیر. بعد می گویند روزی سه لیوان شیر بخورید. یکی یک لیوان می خورد، اسهال می گیرد، معده درد می گیرد، سردی می کند و…
حدیث تفسیر می خواهد.
باید بدانیم عموم شیرهای منطقه عربستان از شتر و گاو بود. مردمش عموما گرم مزاج و خشک بودند. حتی اگر گاوی در مناطق گرم و نژادش سازگار با آن مناطق بوده است، یقینا مزاجش گرمتر از گاوهای مثلا ایرانی است.
فقط اثبات حدیث از نظر منبع و سلسله و سره و ناسره بودن احادیث نیست بلکه شرایط دارد.
مثلا معصوم می فرماید جهاد بر همه واجب کفایی است. بعد در تفاسیر،کمک از احادیث، قرآن و سنت و شرایط مختلف می بینید برداشت غلط می شود. مثلا زنان جهاد نروند،سالخوردگان،کودکان نروند و…این ها را دقت کنید.
دفاع باید علمی و حساب شده باشد. منظور علم غربی نیست. علمی یعنی استدلالی و علم مربوط به همان فن.
غرب با جهانی کردن زبان لاتین چطور ما را استثمار کرد؟
اگر بخواهی گل گاوزبان تجویز کنی، اول باید رفرنس علمی بدهی و تمام اجزای مولکولی و شیمیایی دارو را اثبات کنی. بعد حق داری و بعد مجوز می دهند. اما اگر کل کتاب های منبع طب سنتی و اسلامی را به عنوان رفرنس بیاوری، در همین کشور ما که به نام کشور پایه جهان تشیع است، هیچ نتیجه ای ندارد.
در سیر تکامل برای گسترش عملی طب اسلامی چند کار باید انجام داد که عبارتند از:
- تمامی این اندیشه ها و افکار علمی خود را متبلور سازیم. روی آن کار علمی کنیم و زحمت بکشیم.
- با قرآن و احادیث و سیرۀ ائمه تطبیق دهیم و با جهت گیری دینی، اصول اساسی آن را سازگار کنیم.
- تفکرات مغایر با روح مذهب و تفکرات انبیاء را از آن دور کنیم.
- نسخه های مشترک، همسو و متکی به تجربیات دیرین را برملا و متعین نماییم.
- کتاب الله یک کفه ترازو و عترت یک کفه ترازو هستند. هر مطلب علمی و ادعایی را در این ترازو وزن می کنیم.
- هر چندکتاب الله و عترت هر دو یکی هستند. قرآن مصداق کتبی آن، عترت مصداق عینی است.
- در مرحله بعد، مطالب علمی و تجربیات و…را باید با قرآن و احادیث و سیرۀ ائمه تطبیق دهیم و با جهت گیری دینی، اصول اساسی آن را سازگار نموده و بنای طب کاربردی بسازیم.
- شاید جایی یک مطلب علمی عنوان شده است، اما قسمتی از آن مورد تایید نیست. اشکال ندارد. اگر قابل تفکیک است، قسمت ثوابش را جدا می کنیم و مابقی را به خودشان بر می گردانیم نه آنکه همه چیز را رد کنیم.
تفاوت طب نوین با طب سنتی و طب اسلامی:
در حقیت از بنیان، اساسی هستند و در مبانی با هم مختلف هستند.
طب نوین جزءنگر است.
- مثلا برای یک درد نهایت دارو می دهد، ولی طب سنتی می گوید این درد ممکن است به علت عدم رعایت ضروریات سته باشد و طب اسلامی در افقی بالاتر ضمن لحاظ موارد مذکور، می گوید این بیماری و درد ممکن است از یک عمل غیراخلاقی یا به درد آوردن دل یک فرد یا والدین باشد.
مورد بعدی در کنترل، درمان و شفا است.
- طب نوین بیشتر تواناییش در کنترل بیماری است که اکثرا در کنترل بیماری ها هم عارضه متوجه بیمار می شود.
- می گوید سینوزیت درمان ندارد، ولی آنتی بیوتیک مصرف کن.
- میگرن درمان ندارد، ولی مسکن و آرام بخش بخور.
- درمان کم می دهد، کنترلش هم عارضه دارد.
- همان جراحی هایی هم که دارد، مبنا و پایه آن از طب سنتی است.
- در طب سنتی مثلا فرد سرش درد می کند. با چکاندن یک روغن یا طب فشاری و…فعلا درد خوب می شود و هم درمان دارد و با پاکسازی، منشاء کلا بیماری را درمان می کند. اما تضمین نمی کند که حلال و حرام را قاطی نکند. می گوید برای سودای مغز، اسطوخودوس بخور.
- می گوید اگر از زمین همسایه بگیرم چه ؟ طب نوین نظری ندارد و فقط جنبه طبی را مطرح می کند. اما طب اسلامی وارد می شود و می گوید درست است این فرد با مصرف این گیاه، سردردش خوب می شود، اما روحش بیمار می شود. بحث حلال وحرام را مطرح می کند و می گوید این گیاه که می خواهی جسمت را با آن درمان کنی، باید حلال باشد تا روحت را بیمار نکند.
- طب اسلامی می گوید بله فرد سارق با مصرف گیاه، درمان می شود، اما به بیماری روحی دچار می گردد که در یک سیکل دایره وار، بعدها جسمش نیز صدمه خواهد دید. درمان می شود، اما در حرام شفاء نیست.
پس درمان، بهبود جسمی است اما شفاء، درمان جسمی با لحاظ روحی و معنوی است.
تذکر:
در منابع طب اسلامی وقتی یک مطلب کلی و اصل کلی گفته می شود، برای مزاج های معتدل صدق می کند.
ما فکر می کنیم هر چه تقویت کننده است، خوب است . مثلا در روایات داریم که این فرمول سعز است یعنی: سعدکوفی، عسل و زعفران. هر کس بخورد، حافظه اش بسیار تقویت می شود. خوب فردی می خورد، بعد از چهل روز متوجه می شود کم حواس شده است. بعد می گوید حدیث اشتباه است.
حدیث اشتباه نیست. معصوم فرموده تقویت حافظه در حالی که فردی که دارو را مصرف کرده است گرمایی بوده و دارو هم با ترکیباتش گرم بوده است. در نتیجه افزایش گرمای زیاد باعث سوختن قوای مغز شده است. یعنی ما باید بدانیم وقتی کسی مزاج مغزش سرد است، باید حرارت را برای قوت افزایش بدهیم.
بسیاری از موارد ضعف حافظه خصوصا حافظه کوتاه مدت، از شدت گرمی و صفرا است.
در اینجا باید مغز را خنک کرد. معصوم در خصوص سیب که مزاج خنک و نزدیک به اعتدال دارد (بسته به نوع، رنگ، مقدارشیرینی و…) نیز می فرماید: سیب تقویت حافظه می کند و در خصوص عسل و مویز و فرمول های خیلی گرم هم همینطور است.
مزاج معتدل هر فرد بسته به مناطق مختلف فرق دارد.
مثلا یک فرد عرب در عربستان وقتی به شمال ایران می آید، ما او را گرمایی می نامیم. چون درجه حرارت بدن و…نشان گرمی است . اما همین فرد در عربستان در جمع یک فرد معتدل است و نه گرمایی نه سرمایی.
در علم هیچ محدودیتی نداریم. خواص را بیان می کنند تا برای آیندگان به عنوان میراث ثبت شود.
خصوصیت های درمان در طب اسلامی:
- ارزان
- در دسترس
- کارا
- ساده
طبیب طب اسلامی حق ندارد بیمار را در مضیقه قرار دهد. نمی تواند بگوید فلان مقدار می گیرم، درمانت می کنم. این روش با روح
اسلام سازگار نیست.
بیمار محتاج است .محتاج علم طبیب. به خاطر درد و رنج شاید لوازم منزلش را هم بفروشد تا کمی بهبود پیدا کند. اما طبیب باید منصف باشد.
در طب اسلامی دارویی که در دسترس است، ارجحیت دارد.
- وقتی مصرف خرما و نخودآب با کمی ادویه گرم، تقویت جنسی خوبی برای مردان می دهد، دیگر لزومی ندارد که بخواهیم داروهای گران و کم یاب وارداتی از فلان کشور را نسخه کنیم. شاید این روش چند روز دیرتر جواب دهد، اما مورد اطمینان تر است.
- هرچه نسخه عجیب و غریب تر یاشد، نشان ضعف علم است. هر طبیبی که توان داشته باشد ارزان، در دسترس، ساده درمان بگیرد، متبحرتر است.
در ایران بیشترین طیف داروهای گیاهی، یافت می شود. مثل انواع آویشن، انواع گل گاوزبان و اسطوخودوس که بسته به هر محلی، مزاجش متغییر است و این خیلی ارزشمند است.
اما بلد نیستیم از این نعمت استفاده کنیم. همه را خروار خروار و به صورت تن و فله از کشور صادر می کنند، بعد ما می رویم از کشورهای دیگر گیاهان دارویی دهن پرکن وارد می کنیم.
مثلا شربت کامبوجیا که چند سالی است به بازار ایران وارد شده و خیلی سر و صدا به پا کرده است.
محتویات کامبوجیا به صورت فرمول مادر چیست؟
- چای سیاه برخی نیز چای سبز
- شکر یا قند
- نوعی قارچ به نام کامبوجیا
این ها مخلوطی از پرهیزات است. شکر، چای و قارچ هر سه در طب سنتی ما، مردود هستند. این شربت مضر است اما فقط به علت ایجاد تخمیر در فرآیند این شربت، که شبیه حالت سرکه می شود و حالت اسیدی دارد، خواصی تقریبا شبیه خواص سرکه دارد.
اگر سرد مزاجان زیاد از آن بخورند، سردی می کنند و بی حال می شوند و معده شان اذیت می شود و…
ما در طب اسلامی به جای آن سرکنگبین داریم.
سرکنگبین حداقل دو مصلح به نام عرق نعنا و عسل دارد. همچنین، موادش هیچکدام مضر نیستند و بسیار مفیدند.
کامبوجیا تفاوت هایی با سرکنگبین دارد. مثلا ایجاد لینت در برخی افراد می کند. چون قارچ حالت لزوجت می دهد، اما سرکنگبین هم در یبوست هایی که با منشاء گرمی کبد است، همین را نشان می دهد.
انواع مزاج در طب اسلامی:
- مزاج سن
- مزاج جنس
- مزاج فصل
- مزاج خوراک
- مزاج رفتاری
- مزاج جغرافیایی
این ها کلیات است. بدون در نظر گرفتن این موارد از جمله مزاج جبلی و مزاج بیماری، تجویز اصلا صحیح نیست. کسی که مزاج شناسی مسلط نیست، در طب اسلامی حق ندارد تجویز کند.
مثلا فردی می آید می گوید سردرد دارم. متاسفانه خیلی از افراد یا حتی عطاری ها، از پیش روی قفسه نوشته اند: عرف سنبل الطیب ضد سردرد، اسطخودوس ضد سردرد و میگرن. تا بیمار گفت سردرد دارم، به او همان را می دهند. اما این یقینا اشکال دارد. همین سردرد حداقل 70 دلیل دارد.
- سر درد ساده و ساذج و مرکب با دخالت ماده و با مشارکت اندام و…
- سردرد بعلت غلبه سودا
- یا بلغم یا دم یا صفرا
- سردرد با مشارکت بخارات معده
- با مشارکت رحم و …
وقتی برای سردرد گرم، اسطوخودوس تجویز می کنید، نتیجه این می شود. شاید کمی درد او، اول ساکت شود، اما به علت تحریک و تقویت صفرا، سر درد با عوارض بیشتر و قوی تر برخواهد گشت.
سپاس از همراهی شما عزیزان