در مقالهقبلی، توضیحاتی در مورد اخلاط ذکر کردیم. در این مقاله ادامه این موضوع را بررسی خواهیم کرد.
اخلاط اربعه (چهارگانه)
- خون
- بلغم
- صفرا
- سودا
خون
-
افضل اخلاط
-
صفات خون طبیعی
- سرخ خالص
- معتدل القوام بسیار شیرین
- بدبو نباشد
-
فایده
- تغذیه و تنمیه بدن
- بخار لطیف صافی آن: روح حیوانی
-
خون تولد یافته در غیر کبد، احمر ناصع است و بدبوی
بلغم
-
خونی ناقص که با طبخ تام، خون شود
-
طبیعی
- معتدل القوام
- مایل به شیرینی
- بی بو
-
فایده
- تری و تازگی و مهیا بودن برای غذا
- غذای بعضی اعضا مانند: دماغ، نخاع، اعصاب
- ترطیب بدن
-
غیر طبیعی (بعید یا عدیم الاستحاله به خون)
طعم
-
مالح (مایل به حرارت و یبس)
- اخلاط مره صفرای سوخته با بلغم رقیق
- تصرف حرارت غریبه قویه
-
حامض (مایل به برد و یبس)
- مخلوط شدن سودا
- تصرف حرارت غریبه
-
مسیخ(بارد محض)
- عدم تاثیر حرارت غریزی
- مخلوط شدن بلغم رقیق مایی بارد
-
عفص (بارد مایل به یبس)
- مخلوط شدن سودای فج خام عفص
- غلبه سردی بسیار منجمد کننده
قوام
-
رقیق یا مایی
- مخلوط گشتن اجزای مایی و عدم تاثیر حرارت غریزی
-
غلیظ یا جصی (مایل به یبوست)
- تحلیل اجزای لطیفه رقیقه به طول مکث و کثرت حرکت اعضا
- استیلای سردی
-
مختلف: قوام اجزای آن متساوی نیست
- خام: به سبب خامی جوهر و متاثر نشدن بعضی اجزای آن به حرارت، اختلاف اجزای آن در حس ظاهر نیست.
- مخاطی: اختلاف آن در حس ظاهر است.
صفرا
-
طبیعی
احمر ناصع(زعفران شفاف)
اختلاط اجزای رقیق لطیف شفاف هوایی با سرخی
خفیف
غلبه اجزای ناری و اختلاط اجزای هوایی با هم
حاد
غلبه حرارت
مر
غلبه حرارت و رقت و لطافت ماده
رقیق
کمال لطافت و صافی ماده
-
فایده
- تغذیه بعضی اجزا
- تلطیف و ترقیق خون
- دفع فضول و غسل معده
-
غیرطبیعی
اختلاط خلط دیگر
- شبیه زرده تخم مرغ (با بلغم غلیظ-محیه)
- مره صفرا-با بلغم رقیق
- محترقه- با سودای محترقه
از احتراق صفرا
- کراثی- اختلاط اجزای صفرای سوخته با مره صفرای زرد
- زنجاری (گرم ترین اصناف)- شبیه سم
سودا
-
طبیعی
تولد در کبد، دردی خون جید و طعم ترش با عفوصت
-
فایده
- تغذیه بعضی اجزا
- ایجاد رغبت به غذا
-
غیر طبیعی (از احتراق اخلاط)
از خون- ردائت کم
از صفرا- ردائت زیاد اما علاج و دفع سریع
از بلغم- ردائت کم اما بطی التحلیل
از سودا (مره سودا)
- رقیق- ردائت بیشتر از سودای غلیظ اما علاج زودتر
- غلیظ- دیرنضج و تحلیل و علاج